سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

معموریت چشم های من کجاست؟

چهارشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ

همۀ آدم‌ها چیزی در زندگی‌شان دارند، که چند ثانیه تأمل بر آن، چشم‌هایشان را خیس کند و لااقل، قلبشان را بلرزاند؛ چیزی شبیه رعد و برق...

 درمورد آدمهایی که رعد و برقهای زیادی دارند، چیزی نمی‌گویم؛

آن‌ها که از بس «متأثر»ند از هر در و دیواری، بارانِ بهارند دائماً. آن‌ها که چشم‌هایشان از نگاه به هرچیزی هراس دارد و انگار نمی‌تواند از عمق هیچ پدیده‌ای خالی بماند. نمی‌خواهم بگویم از «حس کردن» خسته‌اند یا حتی حالشان از «جای کسی و چیزی بودن بیشتر از آنی که خودش است» به‌هم می‌خورد. اصلاً چه کار داریم که بگوییم چشم‌هایشان بر سرشان سنگینی می‌کند و قلبشان تاب سینه‌شان را ندارد... نمی‌گویم... نمی‌گویم این آدم‌ها وقتی مقابل آینه لبخند می‌زنند، چقدر از خودشان کراهتشان می‌آید...

همین‌طوری... خواستم بیایم بگویم «آدم‌هایی در این زندگی هستند، که زیر بارانِ رعد و برق، زندگی می‌کنند. این آدم‌ها دربدر یک سقف... . »

نمی‌گویم.......

چشم هایش

 

حافظ نوشت:

هیهات از این گوشه که معمور نمانده است...

۹۴/۱۱/۲۸
الـ ه ـام 8

زندگی

چشم ها

نظرات  (۷)

معمور همون آباده عقیق...
و در مقابلش ویران
شما هنوز مونده سطح سوادت به سواد مسطوره برسه!!!
راستی توی اون شعری هم که مرحوم آیت الله غروی اصفهانی برای حادثه ی احراق بیت گفته معمور رو آورده....
-با تصرف-:
ناکسی بر بیت معمور ولایت شعله زد
تا ابد زان شعله هر آباد و هر ویرانه سوخت....
:(((
اللهم العن قاتلی فاطمة الزهراء
پاسخ:
اختیار دارید... :)
بیت معمور ولایت...
:(
معمور رو معنی کردم "ساخته شده" ؛ "مورد معماری قرار گرفته" ...

هیهات از این گوشه که معمور نمانده ... ساخته نشده...کسی حسابش نکرده...

اصلا از یه جایی به بعد...از یه روزهایی به اون ور...دنیا خیلی عجیب میشه...
پاسخ:
درواقع به معنی «آباد» به کار میره...
اوهوم... اون ورتر از اون روزها هم دنیا عجیب بوده، ما حالیمون نبوده...
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۳۲ آب‌گینه موسوی
من همین الآن از حرم بازگشتم و به یادت بودم و چند دلِ مسکینِ دیگر هم!
چرا حالِ دل و آسمانِ چشمِ هیچ‌کس بهاری و آفتابی نیست، این روزها؟! 
چه دنیای بد و پست و بی‌رحمی داریم...
پاسخ:
زیارت قبول عزیزجان... ممنون... بی نهایت...

اوهوم... :(
۲۹ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۳۶ محسن رحمانی
 غم دنیا که به چشم باشه یه چشم اشک میریزه .
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۸ نیلوفر انه
هیهات از این گوشه که معمور نمانده است.. هیهات..
:(
پاسخ:
...
:(
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۲۵ زینب ابراهیم زاده
یه وقتایی فکر می‌کردم زندگی‌ام باید جور دیگه‌ای بود. باید اندوه‌هام از جنس دیگه‌ای می‌بود یا کم‌تر بود یا نبود اصلا. اما، همین پارسال که بی‌بی رفت، بابا یه جمله‌ای گفت که هنوز هر وقت یادش می‌افتم دستام می‌لرزه و دلم می‌ریزه. گفت: «تا یه هفته من احساس کردم وضعیت زندگی‌ام داره مختل می‌شه. برای همین سعی کردم کمی خودم رو کنترل کنم.» الهام بی‌بی ۹۸ سالش بود که فوت کرد. مریض هم بود حتی. اما مرگش برای بابا اون‌قدر دور از ذهن بود که زندگی‌اش رو مختل کرد. زندگی مردی که با مرگ روبه‌رو شده بوده بارها. همیشه به این‌جای کار که می‌رسم ذهنم شیفت می‌شه به مرگ عمو و از اون‌جا به مرگ بابا یوسف. بعد با خودم فکر می‌کنم یه زن که نماد احساسات‌ه، چطوری می‌تونی این‌همه غم رو تاب بیاره؟ اونم تو دوره‌ای که فکر نمی‌کرده شوهرش یا پسرش فوت کنه؟ یعنی عاطفه نداشته بی‌بی؟ بعد با خودم فکر می‌کنم این‌که می‌گن مهر خدا به آدم چند برابر مهر مادره، پس چطور می‌تونه این‌همه اندوه بشر رو ببینه و تاب بیاره؟ می‌دونی الهام؟ فکر می‌کنم ما مث ظرفایی هستیم که برای ماکروویو ساخته نشدن و می‌ذارنشون توو ماکروویو. داریم آب می‌شیم. داریم می‌سوزیم اما بزرگ می‌شیم. باور کن. هر کس یه قدری داره. قبول. هرکس یه ظرفیتی داره. قبول. اما قرار نیست همون‌قدری بمونیم. ماها قراره قد بکشیم. وگرنه چرا اومدیم؟ چرا موندیم اصن؟
چاره‌ی این دردا و این ناامیدی‌ها یه یا علی‌ه الهام. 
پاسخ:
امیدوارم بی قواره قد نکشیم زینب... امیدوارم تو ظرفمون بزرگ شیم... امیدوارم از قالب بیرون نزنیم...
یاعلی موسی الرضا...
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۰۶ کمی خلوت گزیده!
اوضاع این سالها و بخصوص این روزهای من...
پاسخ:
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">