سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

اندر احوالات سر ما را خوردی !

پنجشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ب.ظ

هروقت سرما می‌خورم، به اندازۀ یک سرطان استرس متحمل می‌شوم.

مخصوصاً اگر خانه نباشم و خوابگاه باشم؛ مامان و بابا فکر می‌کنند دارم اینجا در گرسنگی و محرومیت و فقر دست و پا می‌زنم و تلف می‌شوم. روزی بیست‌بار زنگ می زنند و پنجاه بار هم تا دم تلفن می‌روند و یکی‌شان به آن‌یکی توصیه می‌کند که «ولش کن اعصابش خرد میشه حالا هی زنگ نزنیم» و منصرف می‌شوند.

خودم هم که بدمریض؛ سرماخوردگی که سراغم می‌آید تا خودش را تمام و کمال به منصۀ ظهور نگذارد، رضایت نمی‌دهد.

 

اما از شما چه پنهان، من با عنایت به همان روحیۀ مازوخیستی خودم، از مریضی خیلی خوشم می‌آید. نه این‌که کیف کنم سردرد بکشم و گلویم پاره شود از سرفه ها! نه. از آن عجز و حال نزارش خوشم می‌آید. من بنده‌وارترین نمازهایم را درحال مریضی خوانده‌ام. وقتی که نای بلند شدن از سجده را ندارم و صدایم به بلند گفتن «بسم الله...» درنمی‌آید، تازه می‌فهمم که چقدر تابه‌حال برای خدا پررویی کرده‌ام و چه از پشه‌ کمتری هستم در این عالم. دوست دارم گاهی خدا کمی یادم بیندازد که تبی زمینم می‌زند و دردی پابندم می‌کند، و تا خودش نخواهد، هیچ‌چیز تغییر نخواهد کرد.

این وقت‌ها حالِ آن آدم‌هایی را که مریضی لاعلاج دارند و می‌گویند بیماریشان به خدا نزدیکترشان کرده و بابتش شاکرند، کمی می‌فهمم...

 

دوستت دارم سرماخوردگی‌جان : )

 

من

۹۴/۱۱/۱۵
الـ ه ـام 8

سرماخوردگی

نظرات  (۷)

راستی بهت گفته بودم وقتی سرما میخوری صدا تو خیلی دوست دارم ؟ ....
پاسخ:
پس حکماً وقتی گریه می کنم، هم؟ ;)
۱۷ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۳۲ آب‌گینه موسوی
بله دیگر؛ سرماخوردگی هم مصداقِ ابتلاست و همان اثرات و برکات را دارد! 
تنت به نازِ طبیبان نیازمند مباد و سایهٔ آن پدر و مادرِ دلواپس، بر سَرت مستدام! :)
پاسخ:
:)
قربانت سادات جان من... فدای تو :*
خیلی خوب بود ! خیلی ! :) 
مخصوصاً اون قسمت روزی پنجاه بار زنگ میزنن ! هم ذات پنداری کردم باهاش !
پاسخ:
نه به خوبی متنهای شما :) حیف که بخش نظرخواهی نداشت وبتون.
یک خوابگاهی درد یک خوابگاهی را می فهمد ;)
۱۶ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۰ محسن رحمانی
کجای سرما خوردگی خوبه :ا
پاسخ:
همینجاش که گفتم :)
فکرم می رود به آنجا که این طفل معصوم از دیدن لنز دوربین یا فقط درخواست عکس از وی که می خواهد عکسش را بگیرد چقدر خوشحال شده که اشعۀ شادی نگاهش در این لحظه به هیچ شادی دیگری در دنیا باج نمی دهد...
خوشحالی وی شاید و بلکه حتما در این وضعیتی که دارد از یافتن یک تیله شکسته در زیر خاک، بیشتر باشد از خوشحالی آن مرفه بی دردی که دفتر کارش در منهتن نیویورک است و به سبب برجام! ایران در یک ساعت ششصد میلیون دلار سود می برد که NYSE آنجا رشد صعودی انفجاری داشته...
یا از خوشحالی هر شب باید شامش را حتما هنگام عبور از زیر تاور بریج لندن میل!(کوفت!) کند
ویا شادی آن که غروب هر روز باید با یک بی بی و مادمازل نو! شانزلیزه پاریس را متر کند
و یا فرح کاذب همین مرفه های بی درد دور و بر خودمان در تهران و ...
پاسخ:
:(
باسلام
جدای از متن خواندنی و پیام های متعدد مندرج در آن
از عاشق قهرهای! الهی بودن علاوه بر مهرهایش،
و تقویت نگاه لا مدبر فی الوجود بودن خدا به سبب بیماری ها
و نگاه خلیل وار به شکر همنشین بیماری
و از این دست حرف های الکی!،
این تصویر چقدر جذاب و پر حرف است:)
پاسخ:
سلام
بله خیلی دوست دارم این عکس رو...
۱۵ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۶ نیلوفر انه
:)
منم نفهمیدم چرا پدر و مادرا فکر می کنن که تو خوابگاه فقر بیداد می کنه :))

پ.ن. ان شاءالله زود خوب شید
پاسخ:
والا :))

ممنون دوستم :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">