سطر یازدهم رمضان 94
بسم الله
لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّـهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّـهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ
«غم مخور، خدا با ماست.» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد.
توبه / 40
***
بعضی وقتها این «ف» بین آیه، امید میدهد و بعضی وقتها ترس... مثل یک دونقطۀ نتیجهگیری میماند. اینجوری شد، پس بعدش هم اینطوری شد. یعنی ب نتیجۀ مستقیم الف شد. یک آیهای هست که باید الآن مثال بزنم، ولی راستش یک جور حس کشف نسبت به این آیه دارم و مالِ خودم کردهامش! از آن بگذریم، همین آیه؛ پیامبر و همراهش باور کردند خدا همراهشان است، بعد خدا آرامش را بر دلهایشان نازل کرد.
شما را نمیدانم، اما من یکی باورم به اینکه خدا همراهم است، چند روز یکبار، پایین و بالا میشود؛ و همینطور نتیجۀ مستقیمش هم، بالا و پایین میشود، یعنی سکینهام. چند روزی آرامم و چند روزی بیقرار... . نمیدانم چطور میشود که آدم یادش نرود خدا همراهش است... . نمیدانم چطور میشود که آدم همهاش آرام باشد... .
گمانم این باور به همراهی خدا با بنده، همان ایمان باشد. خدایا ایمان ما را «ثابت» کن، که آرامشمان است...
(اگر نویسندهای باشی که به بند بند کلماتت یقین داری، گاهی سطر زدن سختترین کار دنیاست... )
---