سطر پنجم رمضان 94
بسم الله
وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ
و این [سخن یکتاپرستى] را در نسل او سخنى ماندگار قرار داد.
زخرف / 28
***
خرمشاهی در مقدمۀ حافظ نامهاش مینویسد حافظ تمامی گوشههای نزیستۀ زندگی را زیسته است و به همین خاطر است که تمام اقشار جامعه شعر او را وصفالحال خود میدانند.
همۀ ما وقتی حال کسی، اتفاقی، حرفی و رفتاری را خوب درک میکنیم و نسبت به آن معرفت داریم، که خودمان تجربهاش کرده باشیم.
گاهی خیلی خوب میشد که آدم همۀ گوشههای نزیستۀ زندگی را میزیست، تا لااقل به «کتاب زندگی» قدری که باید عارف باشد.
مدتی داشتم فکر میکردم اگر بچههایم در یک کشور غیرمسلمان بزرگ شوند چه؟ اگر، اگر، اگر من بتوانم بچههایم را مسلمانِ شیعه بزرگ کنم، بچههای من میتوانند همین تربیت را برای بچههایشان پیاده کنند؟ اگر بچههای بچههای بچههای من مسلمان نمانند چه؟ اگر کسی از نسل من گمراه شود چه؟ اگر...
هیچوقت فکر نمیکردم این آیه چشمِ دلم را بگیرد؛ اما وقتی آن گوشۀ زندگی را که «ترس از گمراهی کسی از نسل من» را داشت زندگی کردم، دیدم خدا چه نعمت بزرگی به ابراهیم داده. تا همیشۀ همیشه نسل تو یکتاپرستند. کارنامهات سپید سپید... خیالت راحتِ راحت...
باز باید در قنوتهایم بخوانم «رب اجعلنی مقیم اصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء» را...
برای عاقبت بهخیری کسانی که هنوز نیستند ولی از ما هستند، دعا کنیم.