سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

بعد از سال‌های نوجوانی و گشت‌وگذار در هزارویک‌توی کتاب‌های جورواجور بود که فهمیدم «هر کتابی ارزش خواندن ندارد». اما به خاطر آوردن صحبتی از استادی، باعث می‌شود گاهی کتابی بخوانم که در مرز باریکی با جملۀ بالا قرار دارد. می‌گفت: «مخالف‌خوانی کنید؛ بگذارید ذهنتان به چالش کشیده شود و هر استراتژی که در پیش می‌گیرید، محکم شود». و من می‌دانستم به پشتوانۀ همین جمله است که کتاب «با دست من گلوی کسی را بریده‌اند» را می‌خوانم؛ کتابی که نام دهشت‌انگیزش سال‌ها خواندنش را به تعویق انداخته بود.

با دست من گلوی کسی را بریده‌اند، مجموعه‌ای است از چهارپاره‌ها، مثنوی‌ها و غزل‌های روایی بلند که در سبکی اصطلاحاً پست‌مدرن سروده شده است. از هم گسیختگی ذهنی شاعر در تمامی ابیات مشهود است و نتیجتاً در ذهن مخاطب هم پس از پایان هر شعر، جز تصاویری درهم و مبهم باقی نمی‌ماند. که البته این فضا را می‌توان تلاش شاعر برای تثبیت سبکی دانست که در اشعارش وانمود می‌کند. تلاشی که با آوردن ادبیات سنگین و تاریکی در تمامی کتاب نمودار است؛ بسامد بالای کلمات «عق زدن، خون، لعنت، تفنگ، ماشه، چاقو، خنجر، کافه، سیگار، پک زدن، شتک زدن، مرگ، زخمی، قفس، ترس، جنازه، چرک» و... گواه این نگاه است. در بسیاری از اشعار، شاعر خود را مقید به استفاده از قافیه‌هایی غیرفارسی و دشوار کرده است؛ «پرو، رنو، توگو، پزو، ماربرو، یوروف میشل فوکو» ، «سانس، فلورانس – آمریکا، دسیکا – اپرا، دزدمونا – کاستاریکا، فریدا – زمین، پوشکین» و... .

نمی‌خواهم با نگاه برادران ارشاد به سراغ این کتاب بروم که جابه‌جا نقطه‌چین‌های کتاب، نشان‌دهندۀ سانسورهای آن است؛ اما سؤالم از همۀ شاعران و طرفداران این‌گونه شعر این است که «اگر این شعر است، اصلاً چرا باید شعر گفت؟». اگر بناست شعر - و به‌طورکلی هنر – رسالتش این باشد که دست بگذارد روی نقطه‌های تیره و تار زندگی و آن‌ نقاط را آن‌قدر بسط دهد که اطلاق به کلِ هستی شود، چرا باید باشد؟ غرضم این نیست که بگویم فقط «سفیدی» باشد، بلکه نباید تنها «سیاهی» باشد.

اجمالاً، من به این‌گونه شعر که تنها پس از خواندنش، مخاطب از زندگی سیر می‌شود، هیچ اعتقادی ندارم و ترس دارم اگر روزی جایی گفتم شاعرم، مرا با این دسته یکی بدانند.

 

 

لینک این ریویو در گودریدز+

۹۶/۰۲/۰۳
الـ ه ـام 8

نظرات  (۶)

 گند دماغ  بی شعور
آخع بدبخت زشت فکر کردی کی هستی که اینقدر خودتو میگیری بیه طوری زیر پا لهت میکنم که یاد بیگیری و بفهمی چطوری با بقیه رفتار کنی
یه سری کثافت دورت جمعن و هی قربون صدقه ی هم میرید
دختر ه دهاتی تازه به دوران رسیده کاری میکنم که آبرو و حیثیت برات تو موسسه نمونه اونوقت حواستو جمع میکنی با دوستای قدیمیت درست رفتار کنی و خودتو نگیری براشون خودتم اخراج فرض کن به زودییییییییییییییی
برو به دست و پای همه بیفت و بگو واست دعا و نذر کنن

گوه لوله
۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۱۹ علیـــــ ـــرضا
به نظرم غریب تر از شعر نو شعر کلاسیک پست مدرن است. من در زمان نوجوونی خیلی به شعر نو علاقه داشتم ولی شعر نو به خاطر عدم محدودیت کاملا افسارگسیخته تاخت و به نظر من راهش رو گم کرد. بعدتر شعر پست مدرن یا به قولی غزل پست مدرن که به نظرم با امثال مهدی موسوی و فاطمه اختصاری و ... پر و بال گرفت به وجود اومد که حتی اگر از نظر مفهوم نکته ای داشته باشن به دلیل حالتهای موجود در شعر و انقطاع و بریده بریده بودن همون مفهوم رو هم نمیتونه منتقل کنه . 
این بود انشای من :) زیادحرف زدم 
پاسخ:
درمورد شعر پست مدرن باتون موافقم، و درمورد شعر نو، نه. فکر میکنم شعر نو مسیر خوبی رو طی میکنه و هنوز نیمایی های خوبی می خونم که امیدوارم میکنه. به نیمایی های مرتضی امیری اسفندقه و علی محمد مؤدب ارجاعتون میدم. شعر پست مدرن اما از ابتدا مولود ناقص الخلقه ای بود؛ به قول معروف ما هنوز مدرن رو درک نکردیم و پسامدرن کاملاً بی مفهومه برای ما قاعدتاً.
ممنون از نظر خوبتون
:دی
میگن جهنم اینجوریه که توش هی شعرای اونو برا من میخونن :))
پاسخ:
:))))))))))))))))))
وای خدا!
بیا اینجا یه جهنمی برات راه بندازم!
نخونده حالم ازش به هم خورد...
متنفرم از این «تهوع نگاری ها»...
پاسخ:
دقیقاً :)
الان درحق وحیده احمدی جفا کردی اینو نوشتی
 پر از امید و سرزندگیه شعراش! به جای اینکه از این شاعرا پست بنویسی از اون بنویس :))
من چه تاجی بر سر مادر زدم؟؟؟؟
:||
پاسخ:
وای فاطمه :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
عجب کتابی، کتک کاری مغز خوانندست به صورت مصور و علنی.
پاسخ:
دقیقاً!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">