سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

همین یک عدد آدم، خودش کلی است!

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۶ ب.ظ

دوست داشتم می‌شد همۀ آدم‌ها را مطمئن کنم از خودم.

از این که سر آزار و اذیتشان را ندارم، دوستشان دارم، و هرکاری برای بهتر شدن روز و روزگارشان حاضرم بکنم.

دوست داشتم می‌شد آدم‌ها را از ترس و از ظن این که قرار است چیزی ازشان کم کنم و یا چیزی را که می‌توانم، بهشان اضافه نکنم، برحذر دارم.

دوست داشتم آدم‌ها با خیال جمع رویم حساب می‌کردند.

و مطمئن می‌بودند، همیشه برای کنارشان بودن، لبخند زدن، و چای خوردن، آماده‌ام...

دوست دارم از تهِ تهِ تهِ وجودم، «باشم»...

 

اما نمی‌دانم چرا همۀ آدم‌ها در برخورد باهم، یک‌جور ناامیدی عمیقی درشان است... این ناامیدی، آدم را پاک از حال می‌اندازد...

 

فرصت

 

جای یک «حافظ‌نوشت» اینجا خالی بماند...

 

۹۴/۱۱/۲۰
الـ ه ـام 8

آدم ها

امید

نظرات  (۳)

....
پاسخ:
؟!
۲۱ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۵ نیلوفر انه
:( 
:(
:(
پاسخ:
:)
۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۹ طاهره حاجی علیخانی
 همه همینن انگار! من در جایگاه او و او در جایگاه من...
پاسخ:
همه نه، بعضی احتمالاً...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">