سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

کبوترهای کربلا حالشان چطور است، راستی؟

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۳ ب.ظ

محرم بود؛
مسجد دانشگاه مراسم داشت...
چراغها خاموش بود و من توی تاریکی کورمال کورمال بین صفها راه می رفتم و دستمال کاغذی تعارف می کردم...
دختری با ذوق و حیرت گفت: وای! چه نذر قشنگی!
و من خجالت کشیدم...

شعبان است این روزها؛
آمده ام توی سالن مطالعه بست نشسته ام. وسایلم را چیده ام روی میز و... یک جعبه دستمال کاغذی فیروزه ای هم آن گوشه گذاشته ام... باقی مانده ی همان شب است که ماههاست از مصرفش خودداری کرده ام، اما حس کردم این روزها به حال خوب یاداوری آن شب محتاجم...

بالای آب سردکن سالن مطالعه هم، یک تابلو زده اند از ضریح ش ش گ و ش ه... که هربار پای مرا سست می کند و...

آخ...
من کربلایی شده ام گمانم... انگار... شده ام...

۹۵/۰۳/۰۶
الـ ه ـام 8

نظرات  (۳)

عزیز دلم....
پاسخ:
...
:((
...

من که باشم که بر آن خاطرِ عاطر گذرم...


شبِ جمعه و شبِ زیارتیِ حضرتِ عشق... خیلی ممنون الهام جان!
پاسخ:
...

قربان تو سادات ماهم... :)
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۴ کمی خلوت گزیده!
وای که چقدر دوران نقاهت بعد از کربلا سخت می گذره...
پاسخ:
می دونی پس... می دونی...
آخ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">