سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

سطر ششم رمضان 95

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۵۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
 

فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً

نزدیک است که اگر امت تو به این سخن ( قرآن ) ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاک سازی!

کهف / 6

 ***

من قرآنت را دوست دارم پیامبرجان؛

 قرآن تو را، قرآن خدا را، قرآن خودم را.

همان که روی میزم است، با جلد سورمه ای زیپ دار، و هرازگاهی از عطر امام رضا به جلدش میزنم. همان که اگر ببینم گرد و خاک رویش نشسته، بغلش میکنم، می بوسمش، می بویمش. نه... بوی عطرش هم رفته پشت گرد و خاکها... . دوباره عطر میزنم، دوباره شروع میکنم، از همان جای همیشه... : طه.

من قرآنم را دوست دارم؛

لابلای صفحه هایش برگ گل محمدی هست. برگ آفتابگردان هست.  یک خوشه یاس هست. یک شکوفه مریم است. کنار بعضی صفحه ها صدای خنده هایم می آید. کنار بعضی دیگر، گریه هایم. باید مطهر بود، تا به جای گرفتن قرآن از گوشه ی صفحه ها، یا با دستکش خواندنش، تک تک واژه هایش را لمس کرد و با سرانگشت، بوسیدشان.

پیامبرجان، می بخشی، اما من دوست دارم تو یک روز حرفت را پس بگیری*. قرآن می خوانم تا تو خوشحال شوی. یا نه، کمتر غمگین باشی. غمگین هم که نه، دلخور... . تو، رسول مهربانی، یک بار از ما گلایه کردی و آن هم پای قرآن بود. نمی شود ما یک کاری کنیم تو حرفت را یک روزی پس بگیری؟ یا لااقل بگویی فلانی و فلانی و فلانی، جزء آن ها نبودند که قرآن را... ؟.

جانت سلامت پیامبرجان، من به قرآنت ایمان دارم. به سینه ات. به زبانت. به دستهای امیر مومنان. می دانم تو به سینه و زبان و دست های من ایمان نداری. اما همین دستهای بی ایمان را بگیر، تا تمام سینه ام یک جا تو شود، و زبانم فقط از تو بگوید. صبرکن، رمضان است. می خواهم بهار شوم. بذرهایش لای صفحه های قرآنم است. صبرکن...

 

کتاب خدا


* «وَ قَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» فرقان/30
بازنشر سطر چهارم رمضان 92

۹۵/۰۳/۲۳

نظرات  (۴)

قربانت عزیز جانم! :)

:*

پاسخ:
*_*
۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۴:۰۹ آب‌گینه موسوی
خیلی خوب و شیرین است که آدم قرآنِ شخصی داشته باشد. آن‌جا که گفتی برخی جاها صدای خنده و برخی دیگر گریه‌هایم... 
من مفاتیحش را دارم، همین شکلی. با خودم بُردم به خانهٔ خدا. بینِ رکنِ یمانی و... برخی جاها را رنگی کردم و...

پاسخ:
اوهوم، خیلی :)
ای جانم... حاج خانم جان... چه دیدنیه و بوسیدنیه اون مفاتیح که دستهای تو رنگیش کرده *_*
چه عکس خوشگلی داره این قرآن پایین
چقدر حس خوب میده به ادم
پاسخ:
:)
۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۱ کمی خلوت گزیده!
وای چقدررررررر کیف میده آدم طهارت داشته باشه و صفحات قرآن رو لمس کنه، ببوسه، به چشم بگذاره....
پاسخ:
آره آره... دیدی؟ ^_^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">