سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

سطر چهاردهم رمضان 94

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ق.ظ

بسم الله

نُزُلًا مِّنْ غَفُورٍ‌ رَّ‌حِیمٍ

سفره‌اى از جانب خداى آمرزنده‌ى مهربان است.

فصلت / 32

***

دلم می‌خواهد «رمضان» را بگذارم نهادِ ترجمۀ آیۀ بالا؛ رمضان سفره‌ای از جانب خدای آمرزندۀ مهربان است.

سفره‌ای که با همۀ مخلفاتش پهن است، برای همه. بعضی‌ها می‌آیند و از تمام برکات سفره استفاده می‌کنند، بعضی‌ها هم به نان و نمکی قناعت می‌کنند. بعضی‌ها آن جای خوب سفره نشسته‌اند که دستشان به همه‌چیز می رسد و بعضی‌ها هم کنجی نشسته‌اند که بیشتر از آن چیزی که جلوی دستشان است، بهشان نمی‌رسد.

اما سفره برای همه است و همه‌چیز فراهم. رزق تو بسته به تلاش توست. اتفاقاً این سفره از آن سفره‌هایی است که نه تنها باید بخوری تا سیر شوی، بلکه به اجازۀ خود صاحب‌خانه باید رزق روزهای بعدت را هم با خودت برداری و ببری. هرچه می‌توانی بردار و توی کیسه‌ات بریز. برکت این سفره تمامی ندارد.

اما همۀ این‌ها به کنار...

یک شبی در رمضان هست که، تکرار نشدنی است. در این شب، مهمانی یک جور دیگر است؛ شبی که یک آقا وارد این مهمانی می‌شود، بعد سر تا ته سفره را طی می‌کند و از همه می‌پرسد چه می‌خواهند، هرکس هرچه می‌خواهد می‌گوید و این آقا از این گوشه و آن گوشۀ سفره به دستشان می‌رسد. اصلاً دست می‌کند توی جیبش و از خودش می‌دهد. از آن رزق‌های خاصی که خدا فقط به خودش داده و حتی سر این سفره هم نگذاشته است. تند و تند سفره را می‌رود و می‌آید، دنبال دستی است که دراز شده باشد، یا نه فقط نگاهی که تهش خواهش دارد. لبخند می‌زند و عطا می‌کند...

امشب، شب تولد امام حسن (جان) است. نمی‌توانم بگویم به همان کیفیت، اما همان‌طور که رئوفیِ امام رضا (جانان جانان) را چشیده‌ام، کریمیِ امام حسن (جان) را هم چشیده‌ام. نمی‌دانم چطور بگویم، اما خیلی حیف است که امشب و فردا را از دست بدهیم. این آقا که دارد سفره را طی می‌کند، هرقدر شرمنده، سرمان را پایین نیندازیم. نگاهش کنیم، خواهشش کنیم، به التماس نرسیده حاجت را می‌دهد. این خاندان به دشمنشان مهربانند، ما که شیعه‌ایم، یا حداقل محب...

قلب‌های شکسته را هم از قلم نیندازید. قلب‌های شکسته تمنای دعا دارند...

 

بفرما

 

حافظ نوشت:

ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست

در حضرت کریم تمنا چه حاجت است...؟

نظرات  (۳)

۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۱:۲۶ خانم کارمند
یا کریم آل طاها ..... عیدتون مبارک و التماس دعا :)
پاسخ:
همچنین...
 عید مبارک
شعر آخرش عالی بود!
پاسخ:
عید شمام مبارک

۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۲:۵۱ کمی خلوت گزیده!
عیدتون خیلی مبارک:-)
عاشق این شعرم:
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست خست به صحرا چه حاجت است

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعداء چه حاجت است

نام مستعار و توضیح زیر تیتر وبلاگم هم از همین گرفتم. برام یک دنیا حرف داره. حرف هایی که به هیچ کس نمی تونم بگم...
پاسخ:
عید شما هم مبارک
بله متوجه شدم اسم قشنگتون رو از این بیت گرفتید.
انشالله موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">