سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

۳۶ مطلب با موضوع «حضرت هشتم شخص منحصر به فرد» ثبت شده است

امامم...؟

چیزی شده؟

چرا اینطوری می کنی...؟

۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۳:۲۶
الـ ه ـام 8

خب

...

خب...

طاهره مشهد بود...

حالا نیلوفر در راه است...

به خدا من...

خیلی دلم سبک می شود که می روند... چون می دانم من را دعا می کنند... می دانم سلامم را به تو می رسانند...

انقدر خوشحال می شوم که...

 

اما...

خب...

دلم تنگته امام من... دلم تنگته...

:((

 

۱۰ نظر ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۱:۲۵
الـ ه ـام 8

خدا کند فردا یک خبر خوب بنویسم اینجا...

صبح زود باید از خوابگاه بزنم بیرون.

۵ نظر ۱۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۷
الـ ه ـام 8

این چند روز را گاهی قسمتم شده و گاهی خودم را به‌زور جا داده‌ام در هیئت‌ها و روضه‌های حضرت ارباب (ع)

و یک چیزی در تمام آن لحظه‌ها در فکرم بالا و پایین می‌شد

برای اولین بار،

و راستش را بخواهی

 - مخاطبم که معلوم است، شمایی امام جان

راستش را بخواهی

خیلی خوشحالم به خاطر آن.

 

امام جان!

من هیچ‌وقت به اندازۀ وقت‌هایی که در جایی مربوط به شما (اهل بیت) هستم،

حس نمی‌کنم که به خودم نزدیکم

حس نمی‌کنم که «خودم» هستم؛
 

خواه حریمتان باشد،

خواه جایی که اشک می‌ریزند به پایتان،

خواه جایی که حرفتان باشد،

خواه همان لحظه‌هایی که با شما خلوت می‌کنم،

خواه همین لحظه‌هایی که برای شما می‌نویسم،

این وقت‌ها من خودِ خودِ خودم هستم.

 

 

آقای من!

به‌خدا قسم

راست گفتید؛

 ما شیعیان را

از باقی ماندۀ گِلِ شما سرشته‌اند...

 

حمد

حمد

حمد

که نزدیک است جان تو به جانم...

 

سطر عاشقی

۵ نظر ۰۶ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۰
الـ ه ـام 8

مهربانی؛

چون

همان وقتی که روضه‌خوان دارد از دلتنگی کربلا می‌گوید و من دارم از دلتنگی حرمِ تو گریه می‌کنم

یک نفر پیام می‌دهد و می‌گوید

وسط صحن انقلاب، بین زیارت امین الله، من را یاد کرده...

 

مهربانی؛

چون

می‌‌دانی این تنها راهی است که دلِ تنگِ الـ ه ـام قرار می‌گیرد؛ این‌که بداند زائرهای خوبِ تو، آنجا یادش می‌کنند...

 

مهربانی؛

چون

همچو منی را از یاد نمی‌بری...

 

 

زیارت
۶ نظر ۲۴ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۳
الـ ه ـام 8

در کوی تو هم

شکسته‌دلی می‌خرند

و بس

امام جان؟

...

 

(د - ل - م ...)

۴ نظر ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۶
الـ ه ـام 8

حالم خوب است

و این خوب‌حالی را در نگاهِ تو می‌بینم، از نگاه تو.

 

خدا را شکر

که با همۀ توان زندگی می‌کنم؛

با توانِ هشت.

 

به قربانت امامم... به قربانت... به قربانت... آمین بگو...
 

کبوترانه

۳ نظر ۱۹ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۲
الـ ه ـام 8

سلام امامَم

دلم

واقعاً

تنگ است.

به خدا قسم.

مشهد می‌خواهم. حرم می‌خواهم. صحن می‌خواهم. گنبد می‌خواهم. پنجره می‌خواهم.

مهمانی می‌خواهم. مهمانَت شدن می‌خواهم. دیده شدن می‌خواهم. میزبان بودنت را می‌خواهم.

امامَم...

 

دلتنگ

 

۷ نظر ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۷:۰۸
الـ ه ـام 8

ای علی موسی الرضا!

ای پاک‌مرد یثربی، درطوس‌خوابیده!

من تو را بیدار می‌دانم

زنده‌تر، روشن‌تر از خورشید عالمتاب

از فروغ و فرّ شور و زندگی سرشار می‌دانم

گر چه پندارند دیری هست

 همچون قطره‌ها در خاک

رفته‌ای در ژرفنای خواب

لیکن ای پاکیزه باران بهشت! ای روح عرش! ای روشنای آب!

من تو را بیدارابری، پاک و رحمت‌بار می‌دانم  

 

ای چو بختم خفته در آن تنگنای زادگاهم طوس!

در کنار دون تبهکاری

 که شیر پیر پاک آیین، پدرتان، روح رحمان را به زندان کشت 

من تو را بیدارتر از روح و راه صبح

 با آن طره زرتار می دانم

من تو را بی هیچ تردیدی، که دل‌ها را کند تاریک 

زنده‌تر، تابنده‌تر از هر چه خورشید است 

در هر کهکشانی، دور یا نزدیک،

خواه پیدا، خواه پوشیده

در نهان‌تر پردۀ اسرار می‌دانم

 

با هزاری و دوصد، بل بیشتر، عمرت

ای جوانی و جوان جاودان! ای پور پاینده!

مهربان خورشید تابنده!

این غمین همشهری پیرت،

این غریبِ مُلکِ ری، دور از تو دلگیرت،

با تو دارد حاجتی، دردی که بی‌شک از تو پنهان نیست،

وز تو جوید ، در نمانی ، راه و درمانی

جاودان جان جهان، خورشید عالمتاب!

این غمین همشهری پیر غریبت را،

 دلش تاریک‌تر از خاک

یا علی موسی الرضا ، دریاب!

چون پدرت، این خسته‌دل زندانی دردی روان‌کش را

یا علی موسی الرضا دریاب، درمان بخش

یا علی موسی الرضا دریاب...

 

/ اخوان ثالث

 

حرم

 

۳ نظر ۱۰ مهر ۹۴ ، ۲۲:۲۳
الـ ه ـام 8

دیشب، توی خوابم، خوابیده بودم. و خوابِ توی خوابم، تو بودی... خودِ خودت...

حضرت مهربانِ هشتم

نزدیکترم کن... نزدیکتر...

 

 

 

 

 

حافظ نوشت:

من چون خیال رویت جانا به خواب بینم؟
کز خواب می‌نبیند چشمم به جز خیالی...

۸ نظر ۰۷ مهر ۹۴ ، ۲۰:۴۹
الـ ه ـام 8