سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

سطر پنجم رمضان 94

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۵ ب.ظ

بسم الله

وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ

و این [سخن یکتاپرستى‌] را در نسل او سخنى ماندگار قرار داد.

زخرف / 28

***

خرمشاهی در مقدمۀ حافظ‌ نامه‌اش می‌نویسد حافظ تمامی گوشه‌های نزیستۀ زندگی را زیسته است و به همین خاطر است که تمام اقشار جامعه شعر او را وصف‌الحال خود می‌دانند.

همۀ ما وقتی حال کسی، اتفاقی، حرفی و رفتاری را خوب درک می‌کنیم و نسبت به آن معرفت داریم، که خودمان تجربه‌اش کرده باشیم.

گاهی خیلی خوب می‌شد که آدم همۀ گوشه‌های نزیستۀ زندگی را می‌زیست، تا لااقل به «کتاب زندگی» قدری که باید عارف باشد.

مدتی داشتم فکر می‌کردم اگر بچه‌هایم در یک کشور غیرمسلمان بزرگ شوند چه؟ اگر، اگر، اگر من بتوانم بچه‌هایم را مسلمانِ شیعه بزرگ کنم، بچه‌های من می‌توانند همین تربیت را برای بچه‌هایشان پیاده کنند؟ اگر بچه‌های بچه‌های بچه‌های من مسلمان نمانند چه؟ اگر کسی از نسل من گمراه شود چه؟ اگر...

هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم این آیه چشمِ دلم را بگیرد؛ اما وقتی آن گوشۀ زندگی را که «ترس از گمراهی کسی از نسل من» را داشت زندگی کردم، دیدم خدا چه نعمت بزرگی به ابراهیم داده. تا همیشۀ همیشه نسل تو یکتاپرستند. کارنامه‌ات سپید سپید... خیالت راحتِ راحت...

باز باید در قنوت‌هایم بخوانم «رب اجعلنی مقیم اصلوه و من ذریتی ربنا و تقبل دعاء» را...

برای عاقبت به‌خیری کسانی که هنوز نیستند ولی از ما هستند، دعا کنیم.

 

مادر

۹۴/۰۴/۰۱

نظرات  (۵)

چقدر از این بخش الهام بالای صفحه خوشم اومد عالی نوشتی:)
پاسخ:
ممنونم
۰۲ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۸ کمی خلوت گزیده!
ولی این نقاشیه چقدر رویاییه!
حالا فرض کنید عکس واقعی بود. در 99% موارد یا بچه دهنش تا آخر بازه داره فریاد میکشه، یا مامانه داره صورت خودش خنج میندازه، یا هردو، یا اصلا انقدر تکون تکون های مادر و بچه زیاده که کلا یه هاله میفته و واضح نیست فرقش با روح چیه؟!
خخخخ
پاسخ:
:)
من هم همیشه به این فکر میکنم که اگه بچه ای داشته باشم و اونطور که می خوام نشن چی؟! نوه هام چی؟! نتیجه هام! وووو و همه ش یاد حضرت ابراهیم می افتم و میگم خوش به حالش... و گاهی هم یاد حضرت نوح می افتم و میگم من مسئول راه و بی راه اونا نیستم که.
هرچی خدا بخواد...
پاسخ:
واقعاً؟! تو هم به این فکر می کنی؟
خیلی سخته ولی... مطمئنم حضرت نوح به حضرت ابراهیم غبطه میخوره...
۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۱ کمی خلوت گزیده!
با اجازه یا بی اجازه لینک شدی عزیز دل...
از این تریپ ها هم نیستم که بگم تبادل لینک. اصلا. چون خودم اهل این مسخره بازیا نیستم و توی لینک هام فقط اونایی که خوشم بیاد رو میذارم، چه لینکم رو گذاشته باشن چه نذاشته باشن. پس شما هم مختاری :)
التماس دعا
پاسخ:
لطف کردی ممنونم.
منم وبتون رو دوست دارم.
چشم و محتاجم.
۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۹:۴۰ کمی خلوت گزیده!
دقیقا من هم خیلی ترس دارم ازینکه در ذریه ام انحراف باشه... خیلی هم دعا می کردم... که البته تاوانش رو هم دادم و خدا رو هزار مرتبه شاکرم بابت اینکه من رو تکریم کرد و اجازه نداد چنین ذریه ای نصیبم بشه...
پاسخ:
ترس بدیه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">