سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

فیروزه‌خانه‌ای نذر حضرت هشتم

سطرهای سفید

کافی‎ست نگاهی به سطرهایم بیندازی
تا روسفید شوند و
بال در بیاورند.

حتی شاید
روی گنبدت بنشینند و
- کبوترانه -
سلامم را به تو برسانند... .
____________________________________

کانال تلگرام سطرهای سفید:
https://telegram.me/satrhayesefid8

سطر پانزدهم رمضان 94

جمعه, ۱۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۶ ق.ظ

بسم الله

وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَ‌بِّکَ فَحَدِّثْ

و نعمت های پروردگارت را بازگو کن.

ضحی / 11

***

چندتا لیست از آیه‌هایی دارم که چشمِ دلم را گرفته‌اند. این اواخر هم وقتی قرآن خوانده‌ام، آیه‌ای را که دوست داشته‌ام، علامت زده‌ام. کاغذهایی هم دارم که آیه‌های نازنینم را با ترجمه در آن‌ها نوشته‌ام. اما امشب آمدم و برخلاف شب‌های قبل، لیست‌ها و کاغذها را کنار گذاشتم. سایت تنزیل را باز کردم و همین‌طوری با بالا و پایین کردن، یک سوره را انتخاب کردم و به همان ترتیب هم، یک آیه را.

شد این آیه.

نمی‌دانم چقدر با حرف‌های آقای دولابی ارتباط دارید. اما برای من خواندن حرف‌هایشان تفاوت «حال خوب» و «حال بد» است. این آیه من را به یاد ایشان انداخت؛ یکی از دلچسب‌ترین حرف‌هایشان این است که... ملائکه فقط دیده‌اند، بنده‌ها می‌نشینند و از خدا گله می‌کنند، حالا گاهی بیایید بنشینید پیش هم و از خوبی‌های خدا بگویید. کمی باهم قربان صدقۀ خدا بروید. برای خدا چاپلوسی کنید.

گاهی که می‌نشینم و بدبختی‌هایم را با خودم مرور می‌کنم، تمام بدآمدها را، تمام تلخی‌ها و شکستگی‌ها را، یکهو یاد همان‌چیزی می‌افتم که سرپایم نگه داشته و بزرگ‌ترین نعمت خداست. یکهو یاد ستون‌های زندگی‌ام می‌افتم. خجالت می‌کشم و خودم را جمع‌وجور می‌کنم. هرچند موقت...

چقدر کم‌اند آدم‌هایی که وقتی کنارشان می‌نشینی از احساسِ خوبِ داشته‌هایشان بگویند... از کار خوب، روز خوب، سفر خوب، همسر خوب، بچۀ خوب. چرا نداشته‌های ما و بدداشت‌های ما موضوع صحبت ما هستند؟ چرا وقتی «چه‌خبر» می‌شنویم، اول خبر مریضی را می‌دهیم، بعد که طرف می‌گوید «شنیده‌ام قراره آخر هفته برید مشهد» مجبور می‌شویم تأیید کنیم؟ از چشم خوردن می‌ترسیم. از این‌که کسی بهمان حسودی کند. از این‌که دیگران آمارمان را داشته باشند. از این‌که بگویند دارد پز می‌دهد.

چطور است که ما داشته‌هایمان را نمی‌بینیم، اما نداشته‌هایمان را می‌بینیم؟ چطور است که خودم هم این‌طورم...؟

 

نداشته

حافظ نوشت:

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت

بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

۹۴/۰۴/۱۲

نظرات  (۲)

حافظه ی ضعیف چیز بدی است(هر چند مرحوم احمدی میانجی می فرمود حافظه ی ضعیف چیز خوبی است چون اگر قرار بوده حافظه ی همه خوب بود دیگر مردم پای منبر ما آخوند ها نمی نشستند چون مطالب ما برایشان تکراری بود ولی به لطف نعمت فراموشی و ضعف حافظه، سخنان تکراری سه من یک غاز ما برایش جدید می نماید و حتی برای خودمان هم، که ما نیز الطاف همان ضعف حافظه را چشیده ایم) حالا حکایت ذهن من شده و نمی دانم سعدی وار بگویک: ندانم کجا خوانده ام در کتاب یا خاقانی وش بگویم: در فلان تاریخ دیدم در جهان....خلاصه در یک دعایی دیده ام که معصوم-گویا امام سجاد علیه الصلوه و السلام- همین نکته را بسیار برجسته کرده و با چند مصداق ذکر می فرماید. یعنی بخاطر نداشته ها از خداوند مهربان تشکر می کند....
پاسخ:
حافظۀ ضعیف من حیث المجموع چیز خوبی است...
دعای قشنگی است...
ممنون...
۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۹ فلانی(رجبی)
سلام!
خوبید إن شاء الله؟ حال خوب.... هوای خوب.... آدم خوب... همه چیز که خوب باشه من خوابم می گیره.... بد هم که باشم خوابم می گیره! قرآن کتاب آدمای صبوره.... صبور نباشی پیر میشی...
زیر سایه ی پروردگار!
یاعلی مددی!
پاسخ:
سلام
بله... صبور باشی هم پیر میشی البته...
فقط شاید سپید پیر شی...
مؤید باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">